02188895395

info@mtiba.org.ir

درباره غیاب معماران در میان بازیگران اصلی صنعتی‌ سازی ساختمان

1404-08-08
17مشاهده
مدیر سایت

در این‌که برای توسعه سیستم‌های صنعتی ساختمان – چه آن‌هایی که واقعاً «سیستم» هستند و نظامی منسجم برای دست‌کم نوعی از ساخت‌وساز را پیشنهاد می‌دهند و چه آن‌هایی که روی اجزا ساختمان هدف‌گذاری کرده‌اند و درواقع یک نظام جامع ساخت‌وساز را مدنظر ندارند – همیشه بالاخره یک معمار یا یک تیم معماری روی موضوع کار می‌کند، بحثی نیست. اغلب این‌طور است که در کارگروه‌هایی که به‌خصوص روی طراحی سیستم یا محصول کار می‌کنند، میان تخصص‌های گوناگون، حتماً معماران هم حضور دارند و در جلسات و تقسیم‌کارها و تهیه خروجی‌ها بخشی هم سهم معماران است. بحث این نوشته اینجاست که این سهم – کم یا زیاد – چه تأثیری در مفهوم کلی صنعتی‌سازی ساختمان، معطوف به معماری دارد؟ مهم‌تر از آن، محصول سیستم‌های ساختمانی، با این رویه طراحی، چقدر ساختمان است و چقدر معماری؟ این دو پرسش احتمالاً پاسخی مشترک دارند.

معمار
یک‌چیزهایی در «امر ساختن» لایتغیر هستند. هر جور هم که زمانه عوض شود و روش‌ها دگرگون، بخش‌هایی از چگونه ساختن نمی‌توانند تغییر کنند. این درست که زمانه‌‌ی ما، زمانه‌ی تخصصی شدن‌هاست و گریزی هم از موضوع نیست؛ اما ساختمان در معنای جامع آن امری است به‌شدت یکپارچه که ازقضا اجزائی کثیر دارد. این اجزا لزوماً کالبدی و ابژکتیو نیستند. ایده‌های طراحانه‌ی گوناگون و ترجمه‌ی کالبدی آن‌ها یعنی عناصر و اجزا ساختمان، کنار هم می‌نشینند و معماری را پدید می‌آوردند. این یکپارچگیِ معطوف به محصول، یعنی معماری، آن‌قدر اهمیت داشته که اسم و عنوان رشته ما ازش بیرون آمده: واژه معماری در زبان‌های با ریشه لاتین و یونانی مانند انگلیسی یا فرانسوی، Architecture، از ریشه یونانی «آرخه تخنه» برگرفته‌شده است. بخش دوم ترکیب، با معنای ساختن یا سازنده، معطوف است بر ملموساتِ امرِ ساخت. ساختنی‌ها با مفهومی ابژکتیو در این واژه منعکس هستند: چیزهایی که با روش‌هایی معین و با اهدافی ملموس و واقعی، واقعاً ساخته می‌شوند.
قسمتِ اولِ ترکیب اما حکایت دیگری دارد. «آرخه» به معنای ریشه، آغاز، سرمنشأ یا بهتر از این‌ها، «علت نخستین»، بر سویه‌ی اندیشگونِ ساختن دلالت می‌کند. ساختن، هرچقدر ماهرانه، قرار است سرآغازی از جنس نامحسوس داشته باشد. واژه «آرخه» در ذات معنایی خود مفهوم سرپرستی، حکمرانی و نفوذِ اجرایی را نیز دارد. واژه طوری وضع ‌شده که مفاهیم بنیادین «امر ساختن» را در قلمرو معناشناسانه‌ی دلالیِ خود سامان دهد. آن‌کس که روی صندلی معمار نشسته و مسئولیت «آرخه تخنه» دارد، متولیِ محسوس و نامحسوس بنا است. هر بنایی که این روح و کالبد را یکی کرده باشد، معماری است و هر آن‌کس که مهارت هم‌تافتن این دو درهم را دارد، معمار است، حال از هر راهی که این مهارت را کسب کرده؛ خواه درس‌خوانده و تجربه‌ اندوخته‌ی رسمی باشد و خواه از مسیرهایی دیگر به این سطح از کنش رسیده باشد. بیهوده نیست که در ترکیب، مفهوم سرپرستی و راهبری حاضر است. تو نمی‌توانی مجموعه‌ای از اندیشه‌ها و فنون و ساخته‌ها را در یک پدیده‌ی واحد به نام بنا یکپارچه کنی، مگر اینکه زمام امور یکسره در دستت باشد.

وضعیت
صنعتی ساختن چیزی موازی معماری کردن نیست. رویکرد و روشی است برای ساختن. پس مانند دیگر اندیشه‌ها و فنون باید در درون معماری فهمیده شود. ایجاد بستر این فهم و کاربست آن کارِ معمار است.
نکته اما اینجاست که در حال حاضر و در مدل‌های کنش معماری و ساختن در کشور ما، معماران انگار به تعمد موضوع ساخت صنعتی را نادیده می‌گیرند. صنعتی‌ساختن قلمروی است که معماران در ورود به آن اکراه دارند؛ سهل است، گویی نوعی گریز از این محدوده در دستور کار است. بازیگران اصلی یا معمار نیستند و از تخصص‌های دیگری آمده‌اند یا – ضمن احترام برای تمام همکاران – اگر معمارند، معماران مهمی نیستند. خود ترکیب «معماران مهم» البته ترکیب خطرناکی است. هیچ نوشته و نگارنده‌ی عاقلی دست در چنین لانه‌ی زنبوری نمی‌کند! اما بگذارید این‌طور بگوییم که معماری ازجمله حرفه‌هایی است که برخی در آن از برخی دیگر پرآوازه‌تر و تأثیرگذارترند. ماهیت و ویژگی این آوازه و تأثیر آن، بحث این نوشته نیست اما همه به تجربه می‌دانیم که جریان‌های مختلف موجود در کنش‌های معمارانه کنونی تقریباً همه به موضوع ساختِ صنعتیِ ساختمان بی‌اعتنایند. وجه این سخن متوجه آن معمارانی است که به دلیل توان و مایه بیشتر و دغدغه‌‌مندی عمیق‌تر در مسیری خودبرساخته بیشتر کوشیده‌اند و آن‌قدر خوش‌اقبال و درعین‌حال زیرک بوده‌اند که در نتیجه این کوشش، برای خود نام و نشانی دست‌وپا کنند. از برخی استثناها که بگذریم، اغلب این معماران، کم‌وبیش شایستگی حرفه‌ای این نام و آوازه را هم دارند. مسئله اینجاست که این معماران تقریباً هیچ کنشی در این زمینه و رویکرد خاص، یعنی ساخت صنعتی از خودشان نمی‌دهند.
دلایل این امر متعدد هستند اما اگر آنچه از ضروریات «امر ساختن» تشریح کردیم فرض بگیریم، می‌توانیم بفهمیم که چرا خروجی‌های کاربست رویکرد صنعتی‌سازی تا این اندازه نامعمارانه است. به نظر می‌رسد که چرخه‌ای مخرب در کار است: سیستم‌ها و اجزا در غیاب معماران و نگرش معمارانه برساخته می‌شوند، نتایج کاربست این سیستم‌ها به دلایل تناقضات ماهوی برای معماران – به‌خصوص جدی‌ترهایشان – راضی‌کننده نیست، پس میدان برای معمارانی کم‌مایه‌تر خالی مانده تا با آن ابزاری که از همان ابتدا با ضعف پا به میدان گذاشته، معماری کنند و به‌این‌ترتیب ساختمان‌های ساخته‌شده بر اساس این روند، دو بار از معماری دورند!

مسیر
از دیگر بازیگران تأثیرگذار این بازی مردم‌اند. مردم بی‌واسطه فهمنده‌ی معماری‌اند. لازم نیست درس‌خوانده و متخصص معماری باشند، تجربه‌ی زیسته‌ی مردم معمولی باعث درکی عام اما اصیل از معماری در آن‌ها شده است. مردم معماری را می‌فهمند و دوستش دارند. این‌که میان آن معماری‌ای که مردم‌پسند خوانده می‌شود و آنچه معماران بهترش می‌دانند گاهی – مثل حالا و امروزِ ما – شکاف می‌افتد، تقصیر از مردم نیست، ازقضا گردن معماران است. معماران گاهی چنان میدان را از عرضه‌‌ی معماری‌های درست و قابل‌قبول خالی می‌گذارند که کم‌مایه‌ترها عطش مردم برای معماری را تحت کنترل خود و کم‌مایگی‌شان درمی‌آورند. مردم معمولی بی‌آنکه چندان واقف باشند، توقعاتی اصیل از معماری و ساختمان دارند و با نوعی هوش تجربی، بناهایی که این توقعات را برنمی‌آورند، پس می‌زنند. این توقعات متأثرند از مفاهیمی بنیادین مانند فرهنگ و بینش و خواست جمعی و امثال آن‌ها. وقتی بنایی در مواجهه با این هوش و قضاوت تجربی، نمره قبولی نگیرد، قطعاً یک جای کار معماری‌اش می‌لنگد. بناهایی که با روش صنعتی، به‌خصوص بر اساس سیستم‌های صنعتی ساخته‌شده‌اند، تا لحظه‌ی حال حاضر، احتمالاً این نمره قبولی را دریافت نکرده‌اند. نظراتی منفی که هرکدام از ما به‌عنوان معمار و یا حرفه‌مند صنعت ساختمان ممکن است از مردم معمولی دوروبرمان شنیده باشیم را که کنار بگذاریم، واقعیت‌های اقتصادی هم همین را می‌گویند. رانه‌های اقتصادی همواره نیرومندترین رانه‌ها هستند. کافی است گردش مالی سیستم‌های ساخت صنعتی را در مقایسه با دیگر روش‌ ساخت – که با تسامح به سنتی معروف‌اند – در نظر آوریم. مردم، همان مردم معمولی که حرفشان را زدیم، مزیت را می‌فهمند. خوب هم می‌فهمند. می‌فهمند که مثلاً سریع‌تر ساختن چه فایده‌هایی می‌تواند داشته باشد. این‌که گردش مالی ساخت صنعتی در مقایسه کوچک‌تر است، ناشی از نخواستن مردم است. مردم، خیلی ساده، ساختمان‌های مبتنی بر صنعتی‌سازی را دوست ندارند بنابراین برایشان پول خرج نمی‌کنند. چرا دوست ندارند؟ چون معماری آن‌ها توقعاتشان را برنمی‌آورد. حالا چرخه تخریب کامل شده. سیستم‌ها در غیاب معماران استخوان‌سفت توسعه یافته و محصولی تولید می‌کند که «معماری» نیست پس مردم دوستش ندارند. این «دوست داشته نشدن» فقط مختص سیستم‌های کامل نیست، اجزا مبتنی بر صنعتی‌سازی هم در سطحی دیگر درگیر همین سرنوشت هستند. (پانویس 1)
به نظر می‌رسد که مسیر باید جور دیگری چیده شود. با هر محصول مرتبط با ساختن باید قبل از هرچیز، بشود که معماری کرد. طراحی و توسعه محصول هرجایی از مسیرش که این اصل را کنار بگذارد، سر از همان ناکجایی درمی‌آورد که بسیاری از سیستم‌های صنعتی‌سازی دچارش شدند.
پانویس 1:
چیدمانا در همان مفهوم‌پردازی‌های اولیه دغدغه‌مند موضوعاتی بود که شرحش رفت. از همان ابتدا می‌دانستیم که اگر چیزی درست کنیم که نشود با آن «معماری» کرد، سرنوشتمان همانی خواهد شد که سیستم‌های قبل از ما تجربه‌اش کردند. از همان ابتدا می‌دانستیم که معماران باید بخواهند که با سیستم پیشنهادی ما معماری کنند. در طراحی و توسعه چیدمانا، همکاران همدلی – از رشته‌های دیگر- هم داشتیم که اصل مرکزی را بر این امکانِ معماری کردن گذاشته بودند؛ مگر می‌شود سیستمی ساختمانی درست کرد و از انواع دانایی‌های مرتبط استفاده نکرد؟
ما در چیدمانا کیفیتی از معماری را تخیل کردیم و همکارانمان در تخصص‌های دیگر کوشیدند که این تخیل را کنار ما واقعی کنند.
در چیدمانا اصل معماری بود و بقیه مهارت‌ها حول این مرکز، نظامی را پدید آوردند که بشود با آن معماری کرد. سیستم چیدمانا هنوز در مراحل اولیه بلوغ است. اگر در همین مراحل اقبالی یافته و احترام و امتیازی کسب کرده، احتمالاً به این خاطر است که می‌تواند کیفیت‌های معمارانه، از آن جنس که مردم معمولی از معماری توقع دارند، برآورده کند. ادامه مسیر توسعه سیستم هم درواقع بر اساس همین اصل مرکزی چیده شده، فضاهایی که با درک جامعیت معماری سیستم با اندرکنش با رشته‌های دیگر هرروز کامل‌تر شوند. در توسعه سیستم چیدمانا از گروه همدلی گفتم که اصل بنیادین حاکم بر معماری و ساختمان را می‌فهمیدند. این به‌جای خود، پیش خودمان اما بماند که با همه این همدلی‌ها، در جلسات و گفتگوهای مرتبط با توسعه محصول هنوز جیغ معماران گروه از بقیه بلندتر و ناله‌هایشان از بقیه سوزناک‌تر است!
این پانویس طولانی می‌توانست بخشی از متن باشد – که در واقع چنین هم بود. وقتی با علی نقوی – معمار مسئول چیدمانا – درباره متن گفتگو کردم، دلایلی قانع‌کننده آورد که این بخش را از متن به پانویس تبعید کرد! توضیح شاید ضروری دیگر این که در معرفی سیستم پیش‌ساخته‌ی چیدمانا، مطلبی مفصل در شماره اول مجله توسعه صنعتی ساختمان منتشر شده است.

نظرشما

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

نوشته های مرتبط


گزارش تصویری کنفرانس ملی راهبردهای اقتصاد مسکن، انبوه‌سازی و معماری پایدار . . .

1دقیقه
ادامه مطلب

گزارش کامل افتتاح دومین نمایشگاه بین المللی فناوری های نوین ساخت و ساز . . .

1 دقیقه
ادامه مطلب

جزییات کامل برگزاری دوره آموزشی اجرا و نظارت سیستم قاب سبک فولادی (LSF) . . .

1 دقیقه
ادامه مطلب

بررسی و هم‌افزایی در مسیر توسعه: نشست مشترک هیأت‌رئیسه و هیأت‌مدیره انجمن تولیدک . . .

1 دقیقه
ادامه مطلب

گزارش روابط عمومی انجمن تولیدکنندگان و فناوران صنعتی ساختمان سومین گردهمایی عموم . . .

1 دقیقه
ادامه مطلب